علی

علی یادته یه بار من با تو و بابا اومدم حموم؟

علی یادته یه بار رفتیم رو دیوار نشستیم یه عالمه تخمه خوردیم؟

علی یادته چقد میکرو بازی می کردیم؟

علی یادته یه بار به یه دختره شماره داده بودی. من نگرانت شدم فکر کردم حالا دیگه درس نمیخونی

می ری معتاد میشی و دعوات کردم. چقد مظلوم شده بودی اون لحظه علی!

علی یادته یه بار داشتیم همگی بازی میکردیم. توری پنجره رو کندم. بعد همین جوری گذاشتمش. تو بعدا بهش دست زدی از طبقه دوم افتاد تو حیاط. اومدن تو رو دعوا کردن؟ علی ببخشید.

علی یادته چقدر کله خر بودی علی؟ علی همیشه با هم بازی می کردیم. تو تو دردسر می افتادی اما من نه! چرا علی؟ میدونی چقد من اذیت می شدم ازاون دردسر هایی که برای تو پیش میومد ولی واسه من نه!

علی یادته کوچولو که بودی داشتی تو بغل مامان شیر می خوردی من اومدم با مداد زدم تو لپت؟ علی هنوز جاش هست تو لپت! خیلی ناراحتم علی!

علی یادته یه ذره که بزرگتر شدی یه روز تو اومدی با مداد زدی زیر چشم من؟ علی خیلی درد داشت علی! هنوز نگهش داشتم علی! هنوز جاش زیر چشمم هست علی!

علی یادته کوچیک که بودی به بابک میگفتی بادک؟

علی یادته کوچیک که بودی یه روز داشتی میدویدی به طرف من دماغت بادکنکی شد؟

علی یادته اون روز خیلی حالت بد بود. نرفتی سر کار. علی یادته پاشویت کردم تبت خیلی شدید بود!؟

علی یادته یه بار سر ناهار باهات دعوام شد حرصمو در اووردی پلو رو تو مشتام له کردم؟



علی یادته یه بار هانی خونمون اومده بود.تو تو اتاق بودی .من و هانی تو حیاط بودیم. غروب بود! مهمون اومد. من میخواستم نبینمشون. با هانی تصمیم گرفتیم از پنجره بیایم تو. رفتیم اون تخت تو حیاطو گذاشتیم لب پنجره. با بد بختی کنده درختم گذاشتیم رو تخت که بلند بشه. یادته هانی زیرمو گرفت تو از پنجره کشیدیم بالا؟ بعد هانی گیر افتاد ما پنجر رو بستیم باهاش بای بای کردیم؟ بعد دیگه از پنجره نیومد از جلوی مهمونا رد شد و اومد؟

آخی علی چقد دوست دارم!

علی چقد منو تو با هم بزرگ شدیم علی!

.................

living on my own

Sometimes I feel I'm gonna break down and cry (so lonely)
Nowhere to go, nothing to do with my time
I get lonely, so lonely, living on my own.

Sometimes I feel I'm always walking too fast (so lonely)
And everything is coming down on me, down on me, I go crazy
Oh so crazy - living on my own.

Dee do de de, dee do de de
I don't have no time for no monkeybusiness
Dee do de de, dee do de de
I get so lonely, lonely, lonely, lonely, yeah
Got to be some good times ahead

Sometimes I feel nobody gives me no warning
Find my head is always up in the clouds in a dreamworld
It's not easy - living on my own, my own, my own

Dee do de de, dee do de de
I don't have no time for no monkeybusiness
Dee do de de, dee do de de
I get so lonely, lonely, lonely, lonely, yeah
Got to be some good times ahead

یوش و از این حرفا

شبه تصمیم می گیریم بخوابیم.

چون بیرون خیلی سرد  و تاریک و ترسناکه تصمیم می گیریم تو ماشین بخوابیم. هر چهارنفرمون آماده می شیم واسه خواب. شب بخیر می گیم. هر چی لباس داشتم و جوراب و شلوار و اینا پوشیدم که یه وقت سردم نشه. ساکت می شیم. 5 دیقه می گذره . شروع می کنیم به وول زدن. خوابمون نمی بره. تصمیم می گیریم نخوابیم حرکت کنیم به سمت یوش. من رانندگی می کنم . جاده ی تاریکه تاریک که هیچ موجودی توش نیست. می رسیم به یوش. تابلو زده به سمت خانه نیما یوشیج. می ریم تو کوچشون. از جلوی در خونش رد می شیم. می رسیم به یه کوچه سر بالای بن بست. چند تا مینی بوس از یه سری شهرا اومدن اونجا پارک کردن. باید اونجا دور بزنم. یه جوبه آب هم هست و خیلی تنگه. به تو می گم تو بیا دور بزن من تمرکز ندارم. دور میزنی و پارک میکنی و دوباره تصمیم می گیریم تو ماشین بخوابیم. یه کم می خوابیم از سرما خوابمون نمی بره. یه سگ هم اون اطراف هست که داره پرسه میزنه. شیشه ها بخار کرده. تا صب هی ماشینو روشن می کنی و بخاری رو روشن می کنی یه کم گرممون می شه خوابمون می بره یه کم بعد دوباره از سرما و جا تنگی بیدار می شیم.

 من عاشق مسافارتای هیجان انگیز این جوریم که ممکنه از سرما یخ بزنیم و دورمون پر از گرگ و این چیزا باشه ولی ما درا رو قفل کرده باشیم و اینا.


غر و از این چیزا

سرم درد میکنه و ماهیچه های گردنم گرفته و الان که تعطیل شم تو نمیای دنبالم و ماشینو یه جای گوهی پارک کردم و مجبورم کلی تو ترافیک باشم تا برسم خونتون و امشب هم باید زود برم خونه و ذهنم درگیره.

ذهنم درگیره پیدا کردنه آدمای جایگزین واسه مسافرته عیده و کسی پیدا نمی شه.

خیلی خوشحالم واسه اتفاقاته این دو روز افتاده و دیدم بهت تغییر کرده و ته دلم کلی قرصه.

فقط کاش یه کم بیشتر پول داشتیم. من همش به شغل دوم فکر می کنم. به نظرم آدم باید از چند جا پول بهش برسه.

کاش عیدیمونو همین الان میدادن و کلی کیف می داد.

چه جوری میشه 20 30 تا دوست رو از زندگی حذف کرد و جایگزین واسشون پیدا کرد؟ دوستای من کجان؟ شاید اونا بتونن جایگزینای خوبی بشن. نه بابا.

حوصله عینکمو ندارم.

آی سرم . دلم غر داره و توجه می خواد. آی.

این مدیرمون هم که کلی گیر داده . همین الان داره میاد به سمت میز من.

هنوزم بالای سرمه. آی سرم.

کاش اومده بودی دنبالم. 

حوصله خونمونم ندارم.

دلم خریدای باحالی می خواد که پولش خیلی به گوه نره.

 میرم یه قرص بزنم تو رگ.


درگیری و سر شلوغی

در این لحظه شدیدا به مرخصیه ساعتی و داستان دوم کتاب دلتنگی های نقاش خیابان چهل و هشتم رو خوندن و یه مسافرته کوتاه و استخر و یه مقدار پول ( نه یه کم بیشتر از چیزی که تو مغزته ) و یه چمدونه خوشگل و معاینه فنی ماشین و درست کردن دزدگیر و خریدن یه شلوار سرمه ای گشاد و احتمالا یه کفش خوشگل و عوض کردن سیم کارت و خرید یک عدد لپ تاپ ( می دونم به این پولم نمیرسه شاید به بقیشونم نرسه ولی به این قطعا نمی رسه ) و خرید لاک ناخن و یه شامپوی باحال و یه سبد خوشگل واسه مواد غذایی تو مسافرت و تمرین ویلن و دیدن یه عالمه فیلم زبون اصلی و مراجعه به دندانپزشکی و اوه اوه انجام آزمایش هایی که دکتر تو دفترچه بیمم نوشته و ( لعنتی این دو تا مورد آخر خیلی گند بود ) . همین جوری که دارم پیش می رم نتیجه می گیرم که تا عید زمان می خوام که بتونم این کارا رو انجام بدم. پس بهتره زودتر عید بیاد. دستش درد نکنه.  اون مواردی که خوشایند نیست هم ناچارم انجام بدم اگه تنبلیم نیاد و اینا.